جدول جو
جدول جو

معنی مال مست - جستجوی لغت در جدول جو

مال مست(مَ)
مغرور به دولت و مکنت خود. (ناظم الاطباء) (از جانسون)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملامست
تصویر ملامست
یکدیگر را لمس کردن، به هم دست مالیدن
فرهنگ فارسی عمید
ایذج، ایذه، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، از جاهای تاریخی در ناحیۀ بختیاری است که در 115 هزارگزی مشرق شوشتر واقع شده است و دارای مجسمه ها و معابد و بناها و کتیبه هایی به خط میخی است، (از جغرافیای سیاسی کیهان)، و رجوع به مال امیر و ایذه شود
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
دهی از دهستان طیبی گرمسیری است که در بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان واقع است و 240 تن سکنه دارد. این ده از دو محل بالا و پایین تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
غرور و نخوت بواسطۀ دولت و ثروت. (ناظم الاطباء) (از جانسون). و رجوع به مال مست شود
لغت نامه دهخدا
تیره ای ازایهاوند هفت لنگ، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 73)
لغت نامه دهخدا
دوست دارندۀ مال و ثروت، (ناظم الاطباء)، مال پرست، آنکه مال بسیار دوست گیرد، (یادداشت به خطمرحوم دهخدا)، و رجوع به مال پرست شود، بخیل، (ناظم الاطباء)، در تداول عامه، ممسک، بخیل
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
یکی از دهستانهای بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد است که در جنوب بخش واقع و محدود است از مشرق به بخش زاغه و دهستان ورکوه و از مغرب به بخش حومه خرم آباد و از شمال به دهستان بابالی و از جنوب به بخش زاغه. کوهستانی است و قسمت عمده قری که در دامنه کوهها واقع شده سردسیر و نقاط پست آن معتدل است. این دهستان در حدود 5000 تن سکنه دارد و از 30 آبادی تشکیل شده است و قراء مهم آن عبارتند از کله جوب بالا، سراب سبز، دره بیژن، سیل گرگی، گاسیان پایین. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
بندۀ سیم و زر. (آنندراج). پرستنده و خواهان مال و ثروت و مالدوست و بخیل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
به همدیگر سائیدن. (غیاث). ملامسه. و رجوع به ملامسه شود، جماع کردن. (غیاث) : یکی غسل جنابت سفاد را از اخامص قدم تا اعالی ساق می شستی یکی مضمضه و استنشاق از رفعحدث ملامست برآوردی. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 120)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مال پرست
تصویر مال پرست
هیر پرست هیر باره آنکه بدارایی و خواسته عشق ورزد بنده سیم وزر
فرهنگ لغت هوشیار
افزاری توانگری، چار پا داری ستور داری، دامپروری زر بنده، زفت مال پرست، ممسک بخیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال من
تصویر مال من
منیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملامست
تصویر ملامست
لمس کردن یکدیگر را دست مالیدن بهم
فرهنگ لغت هوشیار
بخیل، خسیس، مادی، مال پرست، ممسک
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بخیل، ممسک، مادی، دولت جو، تمکن خواه، ثروت طلب، مال دوست
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از توابع چهاردانگه ی سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی